شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : توسل وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : مربع ترکیب
ای یـوسفگمگـشته کجای عرفاتی در خـیمه خود گرم دعـای عرفاتی
تو قـبـلـۀ دلها،تو صفـای عـرفـاتی تو مرکـز احـسان خـدای عـرفـاتـی
ای چشم خـداونـد به ما هم نظری کن
یابن الحسن از خیمه ما هم گذری کن
ای خلق خدا منـتـظرروزظهورت ای پُرشده صحرای منا ازتووشورت
ای موسیعمران شده دلدادۀ طورتکی قسمت عشاق شود فیض حضورت وصف تووذکرتوهمه صوم وصلاتاست
هرجا تو نهی پای همانجا عرفات است
افسوس که مُردیم وجمال توندیدیم هرشب به فراقت زجگرناله کشیدیم
با کوه فـراق تو خـمـیـدیم خـمـیـدیم بس زخم زبانها که ز اغیار شنیدیم
آیا شـودامـروززرخ پـرده گـشـایـی
بر مـنـتـظـران روی خـدارا بـنـمـائی
بازآی که در خیمه مااشگ فشانی بـاز آی که داد شـهـدا را بـسـتـانـی
بازآی که مارابه حضورت بنشانی برمنـتظران روضۀ عباس بخوانی
ای چـشم دل سوخـتگان بازبه سویت
بـازآ وبگـو ازلب عـطشان عـمـویت
جاندادن سقا لبعطشانکهشنیده بیتابی اطفـال پـریـشان که شنـیـده
لب تشنه نفس شعلۀ سوزان که شنیده سقا خجل از گریۀ طفلان که شنیده
درعـلـقـمه دست وسرعـباس جداشد
افـسوس که لب تـشـنـه لب آب فـداشد